سلام دوباره بعد از یه مدت طولانی اومدم خدمتتون دلم براتون تنگیده بود زیاد....!!!!!! 

با ماه رمضون چطورید؟؟؟خوش میگذره؟؟؟به من که خیلی فاز داده .....!!!! 

امسال از مدرسه و دردسراش تو ماه رمضون راحت شدیما دیگه از صبح زود بیدار شدن خبری نیست.از گرسنگی خبری نیست.از تشنگی ام خبری نیست.....!!!!!

بای...!!بای...!!!فارسی وان...!!!

ای سالوادور!ای فارسی وان!ای ویکتوریا!!!.... 

دیدی آخرش تاوانشو پس دادی؟؟....   

 فکر کردی همین جوری کشکی و گتره ای که راست راست راه بری و برنامه پخش کنی؟؟!! 

خیال کردی ((تاوان))بیکار میشینه؟؟ 

حاشا وکلا که بتونی جون سالم به در ببری.....!!!!!! 

باید بدونی او آگاه باشی که تازه این یه چشمشه....!!!
این تازه اولشه فعلا سنگر هات بردت رو با خاک یکسان کردیم.....!!!درد داشت نه؟؟؟! 

مشت پژمان بازغی ما تو دهن سالوادور بی ناموس شما...!!!همچین سروتهتو به هم پیچید که بساطتو برداشتی و فلنگ و بستی بد فرم!!!.... 

فقط هواست باشه که تا فتح سنگر((عرب ست))و خونه جدیدت در نایل ست هم در راه زیادی نمونده....... 

 همه اینا به کنار...!!!!الان که دیگه زیر هشتم شروع شده و از اون مهم تر یه حاج رضای((فاصله ها))هم داریم که تنهایی برای کل توو دودمانت کافیه.....!!!!!

 خلاصه از ما گفتن بود...!!!!کاری نکن که این بار حاج رضا.سعید.ساسان رو با هم بریزیم سر اون سالوادورت. تازه عطاو فرهادم هستن جفتشون هم تازه از حبس بیرون اومدن و جوشی...!!! 

میدیم همه با هم کارتو یه سره کنن....!!!!!!