من به دنباله چه میگردم؟؟؟؟

امروز هم اومدم سر از پا دراز تر با تمام وقاحت......واسه 4تا کلمه که بهت بزنم!!!
که بگم شرمندم از اینکه دل خوریامو میارم واسه تو....که بگم.....واسه اینکه زدم زیره قولم شرمندم:|...!!!
شاید به جز تو کسی رو ندارم که بشینم دردامو بش بگم!که اونم مثه تو باشه هو منو درک کنه میدونی گاهی اوقات از این که دردودل میکنم باهات یه حس خوب سبکی بهم دس میده....
پس بهم گوش کن.....................
چند ماهیه که تکرار میشم دنباله دلیلش ولی نمیدونم دلیلش چیه!!!!همه چی خیلی خوبو عالیه ولی یهو بی مقدمه به هم میریزه.....تا چند وقت پیش به حرفه ابی ایمان داشتم(خدا با ماست من از چیزی نمیترسم)ولی الان شک دارم؟شاید با همس جز من!شاید من همون استثناشم!شایدم کلا وجود ندارمو این وجودو فقط خودم حس میکنم.........
کم کم دارم خودمو فراموش میکنم وبه چیزاییی که وجود دارن فک میکنم!!!
کم کم دارم خودمو از صحنه ای که اسمشو گذاشتم زندگی حذف میکنمو میشم مثله بازیگرایه تئاتری که کله گروهو خسته کردنو همه میخوان از دستش راحت شن!!!ولی فرق من اینه که به کسی اجازه نمیدم حذفم کونه هو خودم میرم بیرون.............خوش به حالت عروسکه من!آخه تو هیچ وقت از اون صحنه ای که توشی نمای پایینو همون جا میمونیو همه واست دس میزننو دوست دارنو......تکرار هم نمیشی:)........   
  • اسم خودمو گداشتم نصفه نیمه.....چون هیچ کاریو کامل انجام نمیدمو احساس میکنم تا یه حدی انجامش کافیه و فکر میکنم که خدا منو کامل خلق نکرده هو هنوز خیلی اشکال توم هس....شایدم کاره منو سخت کرده و من باید دنباله نیمه ی خودم باشم.........نیمه ای که اونم مثه من سرگردونه تو این جهانه کوچیک که ما خودمونو توش غرق کردیم........!
نظرات 1 + ارسال نظر
سینا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ

مرسی فائزه زیبا بود هنوز هم جا به زیبا تر شدن داره با تلاش بیشتر

تنک یو لطف داری!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد