............

دیشب دیگه ناامید بودم .از این بازیه سردت داش حالم به هم میخورد دوس داشتم tvخاموش کنمو چندتا حرفه دوروس حسابی بزنم. 

دسه خودت نبود از بس که گفتن تیمه خوبی هستی به خودت مغرور شدی آره بهت حق میدم منم بودم جدی بازی نمی کردم........ ولی آخرش یه چیزیو بهم ثابت کردی.و به این جمله ایمان پیدا کردم...

                        ((در ناامیدی بسی امید است))

سایه ای له شده

 زیر خورشید نگاهت  

من ماندم و یک سایه  

آن هم 

که زیر دوپایم له شد  

سایه ای له شده 

شبیه به غرورم  

ای کاش  

نگاهت این قدر مستقیم نبود....... 

 

 م.م.نفری

یک روزه معمولی من...

صبح که از خواب پا میشی حوصله ی خودتم نداری. بعد از نیم ساعت که از حالت ماتی در میای. میریو تلویزیونو روشن میکنی میبینی که به درده تو نمیخوره برنامه هاش خاموشش می کنی و میری صورتت و دندوناتو مسواک می کنی. 

تصمیم میگیری صبحانه واسه خودت آماده کنی.....بعد از این که صبحابه خوردی حدوده نیم ساعت تویه اتاقا میگردی.با خودت تصمیم میگیری تویه کتابخونه یه نگاهی بندازی.ولی اونجاهم خبری نیست با یکم فک کردن یادت میاد که خودتم چندتا کتاب داری. 

سرتو میزاری زمین روتختی و میزنی بالا کلتو به زور میبری زیره تخت یه پاکته نارنجی لایه انگشتات میاد.کلتو میاری بیرون از تو پاکت چند تا کتاب در میاری جالبا ......... 

بعد از چند دقیقه خوندن بیخیاله کتاب میشیو از اتاق میری بیرون احساسه بیحوصلگی میکنی. 

میخوابی..... 

ناهارتو عصر میخوری بعد میری جفته مامانت میشینیو صورتتو میکنی مثه برجه زهره مارو.. 

 

 از عالمو آدم گلگی میکنی...... 

و در آخر پایانه روز..!!!!!

امان از بیکاری!!!..

تابستونم شروع شدو من هر روز تکراری تر از دیروز روزمو شروع می کنم  

کاره روزانم درس خوندن بود که اونم........ 

حالا باید بشینمو کتابایه تکراری و یه باره دیگه بخونم با این تفاوت که حالا موضوع و داستانه همشونو از حفظم.... 

راستی اگه می تونید کمکم کنید!!!!!...

سلام....

 

 

سلام بر سلام.که هیچ کلمه ای زیباتر ازاین کلام نیست.. 

امروز یادم آمد که کلام آفریده شد تا جاری شود.بر زبان یا  نوشته. 

اما مگذار که کلام ها ناگفته بماند که آنچه نمی تراود هیچ ارزشی ندارد. 

و یاد آوردم که چند روز را به چند کلام تراویده گذرانده ام 

و چند روز را با چند کلام نگفته از دست داده ام 

وگفتم مهم نیست.مهم آن است که هنوز روزهایی 

شاید به درازی یک فرصت هست که به گفتن کلام های نگفته دریابیم شان.........